خانه » مشاهیر خاندان » نخبگان » مدیران » سید علی نکویی زهرایی

سید علی نکویی زهرایی

 کد شجره نامه : ۵۶۱۱۱ 

سید علی نکویی زهرایی 
سید جعفر میرمحمدصادقی 
متولد اردیبهشت ماه ۱۲۱۹

استاد سیدعلی نکویی زهرایی؛ فعال سیاسی باسابقه و استاندار اسبق قزوین ، چهار محال و بختیاری و کرمانشاه و از عزیزان خاندن؛ بامداد ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ در اصفهان دار فانی را وداع گفتند.
کانون همبستگی خاندان ضمن عرض تسلیت به خانواده مرحوم و فامیل وابسته، از خداوند منان برای بازماندگان صبر جزیل خواستار است.

🏴روحش شاد و یادش گرامی

 

آشنایی با سید علی نکویی زهرایی از زبان خود ایشان

اینجانب سیدعلی نکویی زهرایی دراردیبهشت ماه ۱۳۱۹ درمحله بید اباد مسجد سید اصفهان دریک خانواده مذهبی به دنیا امدم . پدرم مرحوم سید جعفر ازخاندان میرمحمدصادقی  ( که اکثر ازعلما وشخصیت های علمی ودینی بودند ) ومادرم مرحومه نصرت شیخ زین الدین ( ازنوادگان شهید ثانی ) بانویی مومنه و مدرس قران بود . خواندن ونوشتن را در۵ سالگی ازمادر وبانویی ازهمسایگان (مرحومه نصرت وفایی ) اموختم ودرشش سالگی به کلاس دوم دبستان ملی اقدسیه که توسط مرحوم حسین مشکوه تاسیس شده بود رفتم و تا کلاس نهم دراین مدرسه ادامه تحصیل دادم .دوردوم دبیرستان را در دبیرستان هاتف و هراتی گذرانده و درسال ۱۳۳۷  دیپلم ریاضی را از دبیرستان ادیب تهران دریافت کردم .

به توصیه یکی ازروحانیون محترم علیرغم تمایل به ادامه تحصیل  دردانشکده فنی ، شغل  معلمی را انتخاب کردم . دران سالها وضعیت اموزش وپرورش بسیار تاسف اور بود . سیاستهای غلط امریکایی وزارت فرهنگ و حقوق ناچیز معلمان شرایط بدی را بوجود اورده بود . معلمان اکثرا شغلهای دوم وسوم داشتند و اموزش وپرورش تهران با کمبود معلم روبرو بود . فراخوانی جهت کار معلمی درتهران اعلام شد و بنده نیز ثبت نام نمودم وپس ازمصاحبه دریک کلاس کاراموزی فشرده شرکت کردم و اول مهرماه سال ۱۳۳۷ به عنوان اموزگار دبستان اردشیر خیابان خراسان درجنوب تهرا ن اغاز به کارنمودم .

حضورمن دران سالها ان هم باقصد و انگیزه الهی خدمت ، فرصت مغتنمی بود وطی سه سال که درتهران بودم با گروههایی ازمعلمان که درحال مبارزه با دولت و بویژه پیگیر حقوق صنفی خود بودند اشنا شدم . پیگیری های انان و حضوردرباشگاه مهرگان و باشگاه معرفت و نها یتا حضورمعلمان درمیدان بهارستان و شهادت دکتر خانعلی که منجربه سقوط دولت وتشکیل کابینه دکتر امینی و وزارت فرهنگ اقای درخشش و تغییرات چشمگیر ی دروضعیت معلمان و اموزش وپرورش بود ، تجربه های خوب وتاثیر گذاری بر زندگی من داشت .

درسال ۳۹ درموسسه مطالعات وتحقیقات اجتماعی پذیرفته شدم ودرسال ۴۰ به علت مشکلات خانوادگی به اصفهان منتقل و در دبستان و دبیرستان مولوی به عنوان اموزگاردبستان مشغول شدم . درسال ۱۳۴۲ ازدواج  نمودم که حاصل ان دوپسر ودودختر می باشد. درسال ۴۶ دردانشسرای عالی تهران بعنوان بورسیه پذیرفته ودرخرداد سال ۱۳۵۰ موفق به دریافت لیسانس دررشته اموزش ابتدایی گردیدم . هدف ازتشکیل این رشته تربیت و اموزش معلمان به عنوان راهنمای تعلیماتی بود . درتابستان ۱۳۵۰ مدیرکل وقت اموزش وپرورش اصفهان بدلیل کمی سنوات خدمت و جوانی من حاضربه صدورابلاغ راهنمای تعلیماتی نبود ( دران زمان چندنفر ازمعمرین و با سابقه ترین معلمان اموزش ابتدایی راهنمای تعلیماتی بودند ) نهایتا مجبوربه صدورابلاغ گردید و دبستانهای جاده اتشگاه به بنده واگذار شد .چون انگیزه بالا وانرژی جوانی واطلاعات لازم برای این امرداشتم  با جدیت وتلاش به کارم ادامه دادم . درسال ۵۵ به عنوان راهنمای تعلیماتی دبیرستان ودرسال ۵۶-۵۷ به عنوان دبیر درهنرستان ابوذر مشغول به کارشدم .

با پیروزی انقلاب اسلامی وتغییروتحول انقلابی جامعه ، تغییر درپستهای سیاسی و مدیریتی ضروری بود . چون ازسالهای ۴۲ به بعد فعالیتهایی جهت مبارزه با رژیم ستمشاهی و اقدامات سیاسی وفرهنگی داشتم ، که به ان اشاره خواهم کرد، ابتدای سال ۵۸ به وزارت کشور مامور و به عنوان اولین فرماندار انقلابی نجف اباد منصوب شدم و مرحله جدیدی درزندگی شغلی و فعالیتهای اجتماعی ام اغاز گردید .

حدود سه سال فرمانداری نجف اباد ۲ سال مشاوراستاندار ورئیس بنیاد امورمهاجرین جنگ تحمیلی و سپس مدتی فرماندار اصفهان و پس ازان نیز مسئولیت استانداری باختران (کرمانشاه ) به من واگذارگردید . نزدیک به ۶ سال درکرمانشاه درسخت ترین شرایط کشور مراحل مختلف جنگ تحمیلی ، بمباران ها ، موشکباران ، بازسازی ، ورود ازادگان ، عملیات مرصاد و ….را دردوره خدمتم تجربه کردم . ازان زمان مطالب و خاطرات زیادی جهت بازگوکردن دارم و امیدوارم فرصت وتوفیق بیان ان را پیدا کنم .

در زمان وزارت جناب اقای دکترنجفی ، طی بخشنامه ای ازکلیه فرهنگیان مامور درسایر وزارتخانه ها که بیش از ۵ سال اززمان ماموریتشان گذشته بود ، خواستند که یا به وزارت متبوع خود برگشته ویا به وزارت خانه ای که خدمت می کنند منتقل شوند . منهم درخواست بازگشت به اموزش وپرورش را نمودم ولی با توجه به موقعیت شغلی وشرایط خاص جنگی ان روز وزارت کشور موافقت ننمود و به ناچار به وزارت کشورمنتقل شدم . ( دران زمان تعداد زیادی ازمدیران دستگاهها ازمعلمین بودند و بعدا جناب دکتر نجفی به من گفتند ؛ ان بخشنامه کلا اشتباهی بو د که انجام گرفت ، زیرا ازدبیرخانه دولت  ونخست وزیری تا مسئولیت های مدیریتی سطح بخشداری ازنیروهای اموزش وپرورش مشغول بودند و خودبخود به جمع اموزش ومعلم وتعلیم وتربیت کشور تاثیر گذاربودند .)

درهرصورت بعد ازاستانداری باختران به عنوان استاندارچهارمحال وبختیاری مشغول گردیدم و پس ازسه سال خدمت درچهارمحال وبختیاری درخواست بازنشستگی نمودم و دراصفهان مسولیت  راه اندازی ومدیریت موسسه حفظ و تنظیم ونشر اثار حضرت امام خمینی و نگارستان را به عهد ه داشتم .

پس ازخرداد ۷۴ و انتخاب جناب اقای سید محمدخاتمی به ریاست جمهوری مجددا دعوت بکارشدم و مسئولیت استانداری قزوین به من محول گردید ، دردوردوم ریاست جمهوری ایشان دروزارت کشور به عنوان مشاوروزیر ومدیرکل دفترحوزه وزارتی تا پایا ن شهریور ۸۴ به فعالیت خود ادامه دادم و پس از بیش از ۴۰ سال خدمت دراموزش وپرورش و وزارت کشور بازنشسته گردیدم .

اینجانب درکنارمسولیت های اداری واموزشی فعالیت های مختلف فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی داشته ام که به اختصار درمورد هریک مواردی را مطرح می کنم .

الف ) خدمات فرهنگی انتشاراتی : ازسال ۱۳۴۲ نمایندگی مجله درسهایی ازمکتب اسلام را با درخواست و توصیه مرحوم حسین گلبیدی بعهده گرفتم . ابتدا محلی درپاساژکازرونی وسپس درپاساژ مقدم درخیابان شیخ بهایی تهیه وبتدریج علاوه بر افزایش تیراژ مجله نسبت به سایر نشریات دینی وتوزیع ان دراصفهان اقدام کردم . درسال ۱۳۵۰ فروشگاهی درچهارباغ پایین به عنوان انتشارات قائم راه اندازی و علاوه برتوزبع نشریات ، کتابها و اثار دینی بویژه اثارانقلابی ، رساله حضرت امام خمینی ، کتابهای منتشرشده درجهت توسعه انقلاب اسلامی مانند اثار مرحوم دکترشریعتی  ،  بیش ازیکصد  عنوان کتاب نیزچاپ و منتشر نمودم . به گونه ای که تعدادی از انها  د رلیست سیاه ساواک قرارگرفت و مورد پیگرد و اذیت و ازار قرارگرفتم . ازجمله فعالیت های ان دوران اقدام به نشر مجموعه ای تحت عنوان فرصت درغروب بقلم جمعی از دوشیزگان وبانوان با همکاری اخوان اژه ای بویژه شهید علی اکبر اژه ای نمودم که اولین مجموعه از اثار بانوان انقلابی درزمینه نشر می باشد . انتشارات قائم درحال حاضر نیز به فعالیت خود ادامه داده وتحت عنوان انتشارات مهرقائم بیش از ۲۰۰ عنوان اثر تولید نموده است . ضمنا درسالهای ۵۵ الی ۵۷ موسسه انتشارا ت دیگری تحت عنوان انتشارات بدر با همکاری جمعی ازدوستان انقلابی راه اندازی نمودم .

ب) فعالیت های سیاسی : ازسال ۱۳۴۰ و پس ازفوت مرجع عالیقدر شیعه حضرت ایت الله بروجردی با شخصیت علمی ، فقاهتی  وسیاسی حضرت امام (ره ) اشنا شدم و بتوفیق الهی اقداماتی انجام داده ام . تشکیل جلسات تبلیغی با حضور دوستانی همچون اقای دکترصلواتی و شرکت جوانانی که سالهای بعد هریک منشاء خدمات بزرگی شدند ویا به شهادت رسیدند ازاثار ان زمان است . درتوزیع اعلامیه های حضرت امام با عزیزانی همچون مرحوم اقای تقی هسته ای و مرحوم اقای شکوهنده همکاری داشتم . درسخنرانی سال ۴۲ حضرت امام که منجربه حوادث ۱۵ خرداد شد حضورداشتم . درسخنرانی امام ودرجشن پیروزی بازگشت ایشان اززندان حضورداشتم . باعزیزان ودوستانی که توسط ساواک رژیم ستم شاهی مورد ازارقرارگرفته و تعدادی ازانان که درشهرهای مختلف تبعید شده بودند ارتباط برقرار می نمودم و نسبت به رفع  مشکلات انان با کمک   دوستا ن اقدام می نمودم . پس ازپیروزی انقلاب اسلامی با همکاری شهید علی اکبراژه ای نشریه ای تحت عنوان کارگران منتشر کردیم که به عللی ادامه نیافت . درسال ۵۹ با توصیه استانداروقت جناب اقای داوودی نسبت به انتشار نشریه ای به نام دومین رمضان اقدام نمودیم که با شهادت شهید احمد روزبه نیا معاونت ادارکل ارشاد اسلامی اصفهان (سردبیر نشریه ) متوقف گردید .
ج) فعالیت های اجتماعی : به موازات اقدامات فوق و بویژه درسالهای پس ازپیروزی انقلاب اسلامی به عنوان عضو هیئت امناء کانون نشر وترویج فرهنگ اسلامی حسنات و رئیس هیئت مدیره فعالیت هایی را درجهت ترویج سنت قرض الحسنه وحفظ انها بکاربسته و ایجاد مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) ازبرکات ان دوره است . عضویت  درهیئت امناء خیریه همدانیان و هیئت امنای موسسه امام خمینی (مصلی اصفهان ) و هیئت موسس اموزش عالی عقیق و خدمات دیگر را توفیق الهی می دانم .

دیدگاه‌های مطلب “سید علی نکویی زهرایی

  • کورش عابدینی مدیرکل وقت دفتر شهری و روستایی استانداری قزوین :

    سلام
    اللهم صلی علی محمد وآل محمد (ص) وابعث ثوابها الی قبر سیدعلی نکویی زهرایی فرزند سید جعفر

    خاطره ای از ایشان

    بعداز تودیع ایشان در قزوین ( و سخنرانی یکی از نماینده ها که خداوند هدایتشان کند) شهرداران و شوراها می خواستند برای خداحافظی ایشان را ملاقات کنند. حاج اقای نکویی گفتند فردا (پنج شنبه) من هستم .چند دقیقه عزیزان را میبینم.
    روز پنج شنبه (بدون هیچ ناکیدی) تمامی شهرداران استان و روسای شوراهای شهر استان در سالن اجتماعات استانداری با لوح های تقدیر حضور پیداکردند . حاج اقا خیلی تعجب کرد (چقدر مردم قدرشناس هستند) ضمن تقدیر و تشکر از همه آنها. ایشان چند نکته را متذکر شدند.
    فرمودند …هروقت برای رضای خدا قدم برداشتم با تمام سختی ها که بود موفق وسربلند بودم ولی غیر از این پیش می امد با مشگلات عدیده ای مواجه میشدم . لذا تاکید کردند رضای خداوند را در کار برهمه چیز اولویت بدهید.
    سپس اشاره کردند بهترین اوقات خود را برای راز و نیاز با خدای متعال برای خود نگهدارید و ….
    یادشان گرامی باد

  • کورش عابدینی مدیرکل وقت دفتر شهری و روستایی استانداری قزوین :

    بعد از رفتن حاج اقا نکویی با پاترول استانداری به ماموریت تاکستان رفتم در مسیر راه از راننذه استانداری سوال کردم حاج اقا نکویی چطور شخصیتی بودند .؟ …گفت، هروقت حاج اقا را به اصفهان می بردم حتما پول بنزین را از جیب خودشان پرداخت می کردند . بعاز رسیدن به اصفهان به من می گفتند شما برید شهر را بگردید و برای شام یا نهار و استراحت به منزل بیایید. بسیاز مهربان بودند‌

    ….در یکی از روزها که کارمند تاسیسات استانداری به دفتر م امدبود از این بنده خدا نیز سوال کردم ، شما برای تعمیرات به منزل ایشان میرفتید حاج اقا چطور آدمی بودند ؟. گفت .. هروقت برای کار تعمیر به منزل ایشان (سازمانی استانداری) می رفتم بعداز کار اگر وقت نهار یا شام بود . سفره را پهن می کرد و (با دست پخت حاج کنم ) کنار من می نشست و غذا را باهم میخوریم بسیار خاکی و مردمدار بود به هیچ وجه دنبال هزینه کردن از بیت المال برای خرج اضافی یا تزئیین منزل نبود.

    یادش گرامی وجاودان باد

      • “جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند!”

        👈 بهراد بهشتی

        ✍ مرد شریف و فروتن “سیدعلی نکویی” خاکیان را وداع گفت و به افلاکیان پیوست. خبر گرچه نامنتظَر نبود، اما همچنان جان آدمی را از اندوه و ناگواری می‌آکند و شرنگی تلخ در کام می‌ریزد و اشک در دیده می‌نشاند.

        ✍ بزرگمردی از تبار پاکان و نیکان از میان ما رخت بربست ‌که به زیور بسی فضائل انسانی و ملکات اخلاقی آراسته بود و جای خالیش به آسانی و ارزانی پر نخواهد شد.

        ✍ شادروان استاد نکویی، مدیری باتجربه و توانمند و شخصیتی دلسوز و فهمیده و هوشمند بود که اخلاق و سیاست و دینداری را در خویش جمع آورده بود. برای دوستان و علاقه‌مندانش حلقه وصل و برای جوانان، پدری مهربان و خردمند و صبور بود.

        ✍ شخصیتی عزیزالوجود و جامع‌الاطراف که هم در میدان مبارزه با استبداد سرآمد بود، هم در مدیریت جنگ و دفاع کاردان و تاثیرگذار و هم در کار سازندگی و اصلاحات، مدیری توانمند و پیشگامی ارزنده به‌شمار می‌رفت.

        ✍ پارسای ساده‌زیستی ازدنیارسته که در بند مال و جاه و نام نبود و برای رضای خدا و خدمت به مردم از هیچ فداکاری و ازخودگذشتگی دریغ نداشت.

        ✍ در مسند مدیریت و راهبری در برابر انتقادها گوشی شنوا و رویی گشاده و دلی گشوده داشت و با تیزبینی و درایت و تدبیر مجموعه اصلاح‌طلبان استان اصفهان را راهنمایی و راهبری می‌کرد.

        ✍ در مقام داوری باانصاف و نیکخو و دادگر و در مقام مدیریت، قاطع و استوار و روشن‌نگر بود. آشنا به زمانه بود و دلی دردمند و هوشی سرشار و اندیشه‌ای فرهیخته و سازوار داشت.

        ✍ دل در گروی آزادی و آبادی و توسعه ایران داشت و به بهروزی و نیکبختی مردم می‌اندیشید و برایش تلاش می‌کرد. پاکدستی پاکدامن و مجاهدی نستوه و مایه‌ور بود و سخنش که از دل برمی‌خاست، لاجرم بر دل می‌نشست.

        ✍ در میان سیاستمداران و مدیران، کمتر می‌توان شخصیتی به جامعیت آن پیر روشن‌ضمیر یافت و از همین رو فقدانش، خسارتی است که به‌دشواری جبران‌ خواهد شد.

        ✍ به جان پاک آن نازنین‌مرد دوست‌داشتنی و والامنش درود می‌فرستم و خدای مهربان را می‌خوانم که روح بلندش را در آغوش مهر بیکرانش ماوا داده و بر خوان رحمت و کرمش میهمان نماید و در این مصیبت غم‌افزا و تابسوز به بازماندگانش صبری استوار ارزانی فرماید.

      • کورش عابدینی مدیرکل وقت دفتر شهری و روستایی استانداری قزوین :

        ایشان در تربیت نیروی انسانی و مدیران دراستان کرمانشاه و قزوین بی نظیر بودند .
        ( اغراق نیست اگر بگویم شاید صدها مدیر توانمند در سطح مدیریت ارشد برای استان و کشور تربیت گرد)
        به نظر جمع احترام می گذاشت . در تفویض اختیار و اعتماد به مدیران بسیار عالی عمل می کرد.
        همه عاشقانه با ایشان کار می کردند . و در مقابل اعتماد ایشان احساس مسیولیت داشتند مانند پدری مهربان و دلسوز بودند.
        عملکرد ایشان در بحران ها بی نظیر بود (.در مشگلات ناشی از بمباران حلبچه در هراق و مردم مهاجر، در مسایل منطقه جنگی، م عملیات های مختلف خصوصا مرصاد و…استان کرمانشاه…)

        در مشگلات خشکسالی استان قزوین که با وضعیت بسیارسخت جسمی کیلومترها پیاده مسیر های روستایی منطقه طارم ر ا با مردم طی میکرد.

        احترام به روحانیت ،خصوصا حاج اقا باریک بین، سرکشی مداوم به خانواده معظم شهدا، ملاقات عمومی با مردم و دستورات صریح به مدیران برای پیگیری،…. حساسیت به حقوق مردم و تذکر مداوم به شهرداران در رعایت بیت المال و برخورد با شهروندان …..
        روحش شاد و یادش گرامی باد

        نظر خود را بنویسید

        نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *