خانه » مشاهیر خاندان » نخبگان » مدیران » سید مصطفی میرمحمدصادقی

سید مصطفی میرمحمدصادقی

کد شجره نامه ۹۲۴۴

حاج سید مصطفی میرمحمدصادقی

فرزند سید عبد الرزاق

متولد ۳۰ آبان ۱۳۳۴

شاعر و دارای کتاب شعر نجوا 

متن زیر حاصل گفت و گوی کوتاهی است که در دی ماه ۱۳۹۹ توسط کانون همبستگی خاندان انجام گرفته است.

در حال حاضر چند فرزند دارید؟

من سه فرزند دارم. فرزند بزرگترم آقا حامد در حال حاضر در کشورکانادا اقامت دارند و خودشان یک پسر دارند. پسر دومم آقا محمد می باشد و مهندس آرشیتکت بوده و در حال حاضر در زمینه ساختمان مشغول فعالیت می باشد و دو دختر هم دارد. دخترم هم لیسانس هتل داری دارد و خانه دار است و دو دختر هم دارد و در واقع ۵ تا نوه دارم .

خاطره ای از پدر مرحومتان که در ذهنتان ماندگار شده باشد، برایمان تعریف کنید.

من فرزند آخر سید عبدالرزاق از همسر اولشان هستم. چون مادر ما از دنیا رفته بودند و دامان پرمهر مادر را از دست داده بودیم، پدر برای من حکم مادر هم داشتند. یادم نمیرود شبها پدر به خاطر مشغله کاری دیر می‌آمدند و ما زود می خوابیدیم. یک شب من ساعت ۱۲ شب از گرسنگی بیدار شدم و پدرم هم از خواب بیدار شدند، غذا گرم کردند و دقیقا مثل یک مادر مراقب من بودند. بزرگترین دانشگاه برای من پدرم بود و درس‌هایی که پدر در آن دورانی که با ایشان بودیم، ۲۲ سالی که در کنارشان زندگی کردیم ، کلی از ایشان درس گرفتم و تمام آن درس ها را من در دوران جوانی و زندگانیم به کار بستم و هر چه پدر گفته بود، واقعیت بود و درست بود.

یک خاطره که از پدر به یاد دارم که خیلی برایم شیرین است، زمانی که پدر در بیمارستان بستری بودند و این شب ها که من در بالین پدر بودم یک کلمه ای به من گفتند که کلام برای من خیلی ارزشمند بود. به من گفتند «بابا من از دستت خیلی راضیم» و با همین یک کلمه تمام زندگی من برنامه‌ ریزی شد، به شکلی زندگی من را ساخت که الحمدالله به مشکلاتی نخوردم که نتوانم از پس آن بر بیایم. احساس می‌کنم این دعای پدر بود که موجب عاقبت بخیری ما شد.

یادگاری از دیدار صمیمی با ایشان _ دی ماه ۱۳۹۹

در مورد گردهمایی اربعین سادات که سالی یک مرتبه در خاندان برگزار می شد هم نکته ای بفرمایید.

اگر آن برنامه های اربعین و این دورهمی یک  بار در سال که توسط حاج آقا بهاء و حاج آقا علاء پیگیری نمی شد و یا همین شجره نامه ای که پایه ریزی آن توسط خود مهندس رضا انجام شد، اگر همت نمی‌کردند ، پایه‌ریزی نمی‌کردند این جمع و این کانون را هم نداشتیم. باید این کار پشتوانه‌ای داشته باشد و این خاندان الان یک محوریتی دارد که همین کانون است. پیشنهاد می‌کنم دیگر عزیزان و دوستان این فامیل هم توجه کنند و این امر توسعه یابد.

اشعار زیر قسمتی از شعر رفیقان می باشد که در بهمن ماه ۱۳۹۹ سروده شده است

در میان قیل و قال روزگار
در میان این رفیقان برقرار
بس گذر کردن به دشت و مرغزار
از بلندی‌های کوه این دیار
دیدن و گشتن بسی بی انتها
با رفیقان بلد چون شهریار
خوش بود دوستان را با دوستان
این بود رسم زمانه ای رفیق
خوش بود حال رفیقان با رفیق
خوش نباشد تا بگیری عزلتی
هم خمودی گیردت هم هجر یار
داستان زندگی در دلخوشی است
ای رفیق جان بخند این زندگی است

خاموش 

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *