خانه » مشاهیر خاندان » شعرا و نویسندگان » سید جعفر مدرس صادقی

سید جعفر مدرس صادقی

سید جعفر مدرس صادقی
متولد اردیبهشت ماه ۱۳۳۳
فرزند ارشد زنده یاد سید جواد مدرس صادقی
نویسنده، مترجم و ویراستار

جعفر مدرس صادقی، نویسنده، مصحح متون کهن و مترجم، در سال ۱۳۳۳ در اصفهان به دنیا آمد. دوران ابتدایی و دبیرستان را در اصفهان گذراند. سپس در سال ۱۳۵۱ برای تحصیل در دانشگاه، به تهران رفت و همان‌جا ساکن شد. علاقه به مطالعه‌ی ادبیات ایران و جهان که همواره همراه او بود، در این سال‌ها به خودآزمایی و تجربه‌های جدی‌تر در نوشتن منجر شد و در نوزده سالگی اولین داستان کوتاهش در مجله «رودکی» چاپ شد. در کنار تحصیل، به کار ترجمه، گزارش‌نویسی، نقد و معرفی کتاب در نشریاتِ آن سال‌ها، نیز مشغول بود. اولین کارهای مطبوعاتی‌اش در روزنامه «اطلاعات» بود و بعدها از سال ۱۳۵۳ در بخش سرویسِ فرهنگیِ مجله‌ی «آیندگان» همکاری می‌کرد.

اولین داستان‌هایش نیز در همین نشریات چاپ شد و در سال ۱۳۵۵ مجموعه‌ی این داستان‌ها (هشت داستان کوتاه) با نام «بچه‌ها بازی نمی‌کنند» انتشار یافت. این داستان‌ها یا ریشه در خاطرات کودکی داشتند و یا توصیفی از زندگی کارمندان‌ بودند. راوی برخی داستان‌ها کودکی است که از لابه‌لای دعواها، بازی‌ها و عشق‌های دوران کودکی و نوجوانی، جلوه‌هایی از بحران‌های خانوادگی طبقه‌ی متوسط اصفهان را بازگو می‌کند. اهمیت داستان‌های اولیه‌ی او، در آنچه شرح داده می‌شود نیست، در مطالبی است که به صورت گنگ و بریده‌بریده گفته می‌شود و خواننده باید با ایجاد ارتباط بین آنچه می‌خواند و آنچه از ورای خوانده‌شده‌ها حدس می‌زند، به آن‌ها دست یابد. این تکنیک‌ها و روش، البته مختصِ کارهای اولیه‌ی مدرس صادقی نیست و تمهیدی است که تا کارهای امروزیِ او ادامه دارد و اثر به اثر پخته‌تر شده است. در واقع، او با مبهم‌نویسی و در افکندن طرح‌های معماگونه می‌خواهد اسلوبی تازه ابداع کند. شاید نقطه‌ی اوج مهارت مدرس صادقی در این بحث را بتوان در رمان «گاوخونی» دید. رمان کوتاه «گاوخونی» در سال ۱۳۶۰ نوشته و دو سال بعد چاپ شد. راوی داستان پسر جوانی است که از اصفهان به تهران نقل مکان کرده و با دو دوست دیگرش هم‌خانه است. راوی با دیدگاه ذهنی و پرش در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون به شیوه‌ی جریان سیال ذهن، خاطرات و زندگی‌اش را نقل می‌کند و از آدم‌هایی صحبت می‌کند که یا مُرده‌اند و یا دیگر در زندگی‌اش نیستند. در سال ۱۳۸۳ نیز براساس این رمان ، فیلم سینمایی‌ای با همین عنوان به کارگردانی بهروز افخمی ساخته شد که در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد.

جعفر مدرس صادقی به عنوان نویسنده‌ای پر کار و جدی، چند سال بعد به صورت نامنظم -از نظر تریتب داستانی- یک مجموعه‌‌ی سه‌گانه‌ (تریلوژی) رمان منتشر می‌کند؛ «سفر کسرا» (۱۳۶۸)، «کله اسب» (۱۳۷۰) و «شریک جرم» (۱۳۷۲). این سه‌گانه درباره‌ی عشق، مهاجرت و زندگیِ شخصیت‌های مشترکی است که در هر کتاب بخشی از داستان‌ها روشن می‌شود. اما علاقه‌ی مدرس صادقی به ادامه دادنِ شخصیت‌های داستان‌هایش از یک کتاب به کتابی دیگر به همین سه‌گانه ختم نمی‌شود، بلکه او در آثار متأخرش نیز این تجربه را ادامه داده است؛ «کافه‌ای کنار آب» (۱۳۹۴) در ادامه‌ی داستان «توپ شبانه» (۱۳۸۸) نوشته شده. هنگامی که در مصاحبه‌ای نیز در این‌باره از مدرس صادقی پرسیده شد که آیا برای نوشتن چندگانه‌های داستانی، از قبل برنامه یا روشی دارد؛ او پاسخ داد که « بعضی چیزها دست نویسنده نیست و خود نویسنده تصمیم نمی‌گیرد. داستان است که تصمیم می‌گیرد و خودش را تحمیل می‌کند. یک‌باره در فصل آخر داستان، داستان دیگری شروع می‌شود که دیگر آن داستانی که تمام شده است نیست، یک داستان دیگر است که یک شروع و پایان دیگری دارد.»

از جعفر مدرس صادقی تا به حال نوزده رمان و شش مجموعه داستان چاپ و منتشر شده است. در کارهای او تلاش برای ایجاد نوع تازه‌ای از رمان که ویژگی افسانه‌های کهن را داشته باشد، حس می‌شود. مدرس صادقی در بندِ واقع‌نمایی نیست، در دنیای افسانه‌ای او وقوع حوادث شگفت و دور از ذهن امری بدیهی به شمار می‌آید. انگار که حادثه‌ها زاییده‌ی رؤیاها هستند. از این‌رو داستان‌هایش سرشتی فراواقعی پیدا می‌کنند و دیگر تشخیص اینکه چه چیزی رؤیاست و چه چیزی واقعیت، آسان نیست. داستان‌هایش اغلب شروعی واقع‌گرایانه دارند، اما به زودی رؤیایی در رؤیای دیگر وارد می‌شود و فضا رازآمیز و خوابناک می‌شود. وهم، سیر واقعیت را متشنج می‌کند و بحران داستان را پدید می‌آورد. و قهرمان داستان با از سرگذراندن بحران، دیدگاهی تازه از هستی خود پیدا می‌کند.

مدرس صادقی در نوشتن داستان‌های وهمناکی که ساختاری جستجوگرانه دارند، ماهر است. او برای هم‌سطح کردن واقعیت روزمره با حوادث فوق‌طبیعی، با لحنی عادی و حق به جانب، داستان را روایت می‌کند. و همین لحن بی‌تفاوت و سرد است که غالباً خواننده را کنجکاوِ دانستن ادامه‌ی داستان می‌کند. اما برای آن‌که خواننده، داستان را قانع‌کننده بیابد، گاه به شرحی خسته‌کننده از جزئیات می‌پردازد. او با تکرار وصف‌های مسطح به شیوه‌ی نویسندگان رمان نو، ریتم داستان را کُند می‌کند تا رخوتی را که برای باورپذیر کردن فضا لازم است، به خواننده انتقال دهد.

جعفر مدرس صادقی در داستان‌هایش با گریز از واقعیتِ موجود، به فکر آفرینش واقعیتی دیگرگون است؛ نوعی اعتراض به آنچه هست، پروراندن آرزوی تغییر، حسرتی نوستالژیک نسبت به آنچه از دست رفته است. مدرس صادقی نسبت به مشغله‌های اجتماعی نویسندگان رئالیست بدبین است اما نوشته‌هایش حاوی انتقاد از شرایطی است که بی‌هویتی آدم‌ها را سبب شده و میل به گریز در آن‌ها را پرورانده است. آدم‌های داستان‌های او دیگر تاب تحمل کابوس‌های خود را ندارند، با حسِ فرار به دنیای وهم، درصدد گریز از موقعیت ناپسند خویش‌اند. آن‌ها که از عرصه‌ی زندگی اجتماعی طرد شده‌اند با نوعی احساس حیف‌شدگی، در خیال برضد محدودیت‌های تحمیلی به جنگ برمی‌خیزند اما قدم به قدم در دنیای درونی خودشان بیشتر فرو می‌روند. همان‌طور که از لحاظ ساختاری نیز در مسیر خطی داستان‌ها، از طریق وهم‌انگیز کردن فضا، گریزگاه‌هایی به فرا‌واقع ایجاد می‌شود.

تمام این ویژگی‌های مضمونی و فرمی به همراه صداقت این نویسنده در بیان اندیشه و حالات دورنی شخصیت‌های داستان‌هایش سبب شده تا آثار او چه از جانب منتقدان و چه خوانندگان مورد استقبال واقع شود.

جعفر مدرس صادقی در طی این سال‌ها، علاقه‌اش به ادبیات کهن ایران را با تصحیح متون پی گرفته است و تصحیح‌های روان و مفیدی را از کتبی چون «ترجمه تفسیر طبری –داستان‌ها-»، «مقالات شمس»، «عجایب نامه» «تاریخ بیهقی» و … ارائه داده است.

کتاب «لاتاری، چخوف و داستان‌های دیگر» نیز حاصل فعالیت او در حوزه‌ی ترجمه‌ی ادبیات جهان است که به صورت کتاب توسط نشر مرکز به چاپ رسیده و حاوی داستان‌های کوتاهی از نویسندگان مختلف است.

جهت آشنایی و تهیه کتاب های این عزیز خاندان کلیک فرمایید

  • آثار
  • رمان‌ها

نمایش، نشر روزگار ما، ١٣۵٩

گاوخونی، نشر نو، ۱۳۶۲ / نشر مرکز، ١٣٧٠

بالون مهتا، نشر اسپرک، ۱۳۶۸

سفر کسرا، نشر ایفاد، ۱۳۶۸ / انتشارات نیلوفر، ١٣٧٠

ناکجاآباد، نشر نقره، ۱۳۶۹

کله‌ اسب، نشر مرکز، ۱۳۷۰

شریک جرم، نشر مرکز، ۱۳۷۲

عرض حال، نشر مرکز، ۱۳۷۶

شاه‌کلید، نشر مرکز، ۱۳۷۸

من تا صبح بیدارم، نشر مرکز، ۱۳۸۲

دیدار در حلب، نشر مرکز، ۱۳۸۳

آب و خاک، نشر مرکز، ۱۳۸۴

بیژن و منیژه، نشر مرکز، ١٣٨٧

توپ شبانه، نشر مرکز، ١٣٨٨

خاطرات اردی‌بهشت، نشر مرکز، ١٣٩٣

روزنامه‌نویس، نشر مرکز، ١٣٩٣

کافه‌ای کنار آب، نشر مرکز، ١٣٩۴

بهشت و دوزخ، نشر مرکز، ١٣٩۵

سرزمین عجایب، نشر مرکز، ۱۳۹۶

  • مجموعه داستان

بچه‌ها بازی نمی‌کنند، بی نا، ۱۳۵۶

قسمت دیگران و داستان‌های دیگر، نشر نقره، ۱۳۶۴

دوازده داستان، نشر مرکز، ۱۳۶۹

کنار دریا، مرخصی و آزادی، نشر مرکز، ۱۳۷۷

آن‌طرف خیابان، نشر مرکز، ۱۳۸۱

وقایع اتفاقیه، نشر مرکز، ١٣٨۵

  • تصحیح و ویرایش

ترجمهٔ تفسیر طبری، نشر مرکز، ١٣٧٢

مقالات مولانا، نشر مرکز، ١٣٧٢

مقالات شمس، نشر مرکز، ١٣٧٣

تاریخ سیستان، نشر مرکز، ١٣٧٣

سیرت رسول‌اللَّه، نشر مرکز، ١٣٧٣

عجایب‌نامه، نشر مرکز، ١٣٧۵

قصه‌های شیخ اشراق، نشر مرکز، ١٣٧۵

تاریخ بیهقی، نشر مرکز، ١٣٧٧

سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی، نشر مرکز، ١٣٧٩

صادق هدایت داستان‌نویس، نشر مرکز، ١٣٨٠

تفسیر عتیق نیشابوری، بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران، ١٣٨٠

  • ترجمه

لاتاری، چخوف و داستان‌های دیگر، نشر مرکز، ١٣٧١

  • رساله

اندر آداب نوشتار، نشر مرکز، ۱۳۹۰

 

نظر خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *